از آن جایی که یه ماهی هست اینترنتمان قطعیده بود امروز شادمانه مشاهده کردیم که اینترنتمان وصلیده !
و از آن جایی که مادرمان از دوران طوفولیت به ما آموخته اند پر حرفی نکنیم ، پر نوشتن را جایگزین کرده ایم ولی هنوز پر حرفی را ترک نکرده ایم!
و اما ...
اگر تمام پول های دنیا را با موج اف ام شریک می شدم :
اول یه سیم کارت پیام رسان ایرانسل برای پلی می خریدم !
بعد تمام آگهی هایی که در مورد پرادو از اول زندگی آدم و هوا تا به الان چاپ شده را به عنوان قدر دانی برایش می دادم !
... ولی قبل از همه ی اینا یه سکته ناقص کوچولو می کردم ( ولی نمی مردم ، شکلکش اشتباهیده ! ) یا اینم که تا چند وقت می خندیدم و اشک می ریختم!
بعد می رفتم علی بیچاره را می کشتم تا ...
و به قول جومونگ و دار و دستش به هدف والا فکر می کردم !
یعنی دعوت کردن خورشید و شب و ابر یا همون سشوار به همراه یاران یعنی عشاقشان !
یه مشاور خوب هم برای پلی می گرفتم تا اینقدر نگنه بزنم نزنم ؟
دست دوتا جوان رو هم در دست هم می ذاشتم البته دوتا جوان که نه ، یک جوان و پیر را در دست هم می ذاشتم یهنی همون کروبی با دره خانم ( عروس خانم!)
در ضمن می رفتم عضو ستاد می شدم تا اینقدر از پشت پنجره به ستاد بغلی نگاه نکنم !
یک خونه ی مجردی هم برای نرگس جون و خانم خ می گرفتم تا نرگس جون هی سوال ریاضی بپرسه و حال کنه! در ضمن به ایگرگ جان هم که ...
راستی این کار را برای لیلا هم می کردم !
یک کمی از پول هایم را می دادم خانم y تا در زمین بغلی پرورشگاه پلی یک کلاس نقاشی بزند ( منطورم ابر یا همون سشوار است! )
در ضمن تمام سشوار ها ، سیب زمینی ها و کتاب های حریم ریحانه رو که روهم موج اف ام بهم داده رو می دادم به سشوار یا همون ابر تا فکر کنه دفترچه خاطراته!
دره رو هم به یکی از عشقاش می رسوندم تا اینقدر به پر و پای سشوار و بقیه نپیچه! ( + غزاله خانم ! )
در ضمن دست نخی و ... را در دست هم می ذاشتم تا ایندر نرن love روی !
الو رو هم به عروسی سعیده دعوت می کردم و اینقدر بهش fatemehیا fateme می گفتم تا بالا بیاره! و در ضمن یه کاری می کردم که کادوی تولد ... را تو خونشون کادو کنه بدون اینکه کسی چیزی ازش بپرسه یا بگه . ( جادو می کنم ! )
یه تلفن خصوصی هم برای نگین می خریدم تا اینقدر منتظر پشت خطی نباشه !
واما یه مراسم تدفین حسابی هم برای علی را می انداختم !
از خدا می خواستم تا دوباره همون جوری بریم کاشان شاید ارشدای مدرسه رو هم با خودمون بردیم البته بچه باحالاشون رو !
واما 1000 تومان پلی رو از حلقومش می کشیدم بیرون و یا اگه باز هم نداد می رم کادوی ... رو ازش پس می گرفتم !
اینقدر پلی رو به کمد شب می زدم تا همون جا طلف شه !
واما یک مقداری از عقده هایمان را الان خالی می کنیم !
تا کمکی هم به نگین و فروزان و ... کرده باشیم و اگر نه من اصلا این کار نیستم !
و امروز هم که روز آخر بود اونقدر برای سوما دستمال کاغذی می خریدم که دیگه تسلیم بشن !
راستی دره جان خوش گذشت ؟اگه تونستی بفهمی چی میگم گلم ؟
و این هم نمایی از من پس از مدرسه در خانه ...
نقطه سر خط sarasber ........................................... ( این تغییر ناممه ! )