حدودا سی سال پیش بود که شما مصمم شدید « آقا بالا سر » نداشته باشید ، بر روی پای خودتان بایستید ، خودتان سرنوشت خودتان را تعیین کنید و بنده و برده ی غیر خدا نباشید .
به همین دلیل ، آمریکا را جواب کردید ، دست رد بر سینه ی شوروی و انگلیس و قدرت های دیگر زدید و عوامل آنها را اعم از شاه و دیگران بیرون ریختید .
و...شاید فکر کردید که کار تمام شد . آنها به طیب خاطر و رضایت کامل رفتند و دیگر دل و دماغ بازگشتن ندارند .
اما چنین نبود و نیست .
همیشه مار دم بریده و پلنگ زخم خورده و روباه داغ دیده باز می گردد تا انتقان بگیرد و دوباره دامن تسلط بگسترد و این سنت جنگلی است به نام جهان !
که هر که درنده تر و وحشی تر است بالا تر می نشیند و حق « و تو » هم می گیرد .
آنها یک سال بعد برگشتند و جنگ رو در رو را آغاز کردند و هشت سال تمام پا بر سینه ی ما گذاشتند و بهترین گل های ما را برچیدند و .... وقتی دیدند ما بنای زنده ماندن داریم و همچنان نفس می کشیم ، این تلاش را هم بی ثمر یافتند .
اما....نرفتند ، فکر کردند تیشه را باید به ریشه بزنند ، به همان ریشه ای که ما را روی زمین نگاه داشته است .
و آن ریشه ، اعتقادات ما بود و هست ، اعتقادی که به ما شخصیت می دهد و عزت نفس می بخشد . اعتقادی که ما را سر پا نگه می دارد .
و الان تمام نیرو و تفکر و ابزار و وسایل آنها برای این تهاجم بسیج شده است .
البته این تهاجم سر و صدا ندارد و بوق و کرنا نمی خواهد .
با هر یک کیلو هروئین می توان کمر بیست هزار جوان را شکست .
همین عکس ها ، مجله ها و نوار های ویدئویی هر کدام سهم مهلکی است که آرام و بی سر و صدا می توان به رگ های جوانان تزریق کرد و او را از پا در آورد .
این نهایت سادگی است اگر فکر کنیم همه چیز اتفاقی است و هیچ برنامه ای در کار نیست .
و...همین لباس های غربی ، مد های متداول ، شکل آرایش مو و تقلید رفتار و حرکات ، دقیقا تست هایی است که آنها را به نتایج میزان موفقیتشان واقف می کند .
پس بیایید تصمیم بگیریم که این قدر ساده نباشیم ، همین !
سید مهدی شجاعی