امسالم تموم شد ...........................

آخ يه دفعه دلم براي رياضي ، معلم رياضي و كتاب رياضي تنگ شد انگار همين ديروز بود كه با نام خدا شروعش كرديم ................

سلام از اشكالات تايپي مي گويم:نظر اول خط آخر بيا است نه با.

نظر دوم خط آخر تازه نه تا.

سلامي ...

راستي از عشق جديدم نگفتم.صدايي بسيار گوش نواز داره. بسيار افتاده است و دو طرفه است . تا با اون آشنا شدم ... رو از ياد بردم!

سلام. مي دونيد يكي از حسن هاي دنياي مجازي چيه؟ كه كسي نمي تونه از پشت كامپيوتر يه مشت بكوبونه توصورتت ولي كاش مي شد.الان دوست دارم با دست هاي خودم اين خزنده رو خفه و رام كنم. اي بيب بيب شده مي خوام خفت كنم پلي يا اين خزنده رو پيدا مي كني يا خودم در پي دسيسه اي بزرگ كاري مي كنم كه ده تا لاك پشت مهربون از سمت چپش و ده تا ديگه از راستش در بياد!

آي تو باتوم لاكي جون تو من رو مي شناسي خودتي!

داري مشخصات يه آدم اشنا رو ميدي.نكنه خودشي ؟‏

فردا تومدرسه من رو مي بيني همچنين طناب دار من رو.

حق با پليه .

راستي مثل اين كه تو سومي!

از همه مهم تر اگه يه بار ديگه به فابيو توهين كني به قول پلي جلو بنديت رو مي يارم پايين!

فهميدي كوتوله بي ريخت؟ اگه نفهميدي با تا حاليت كنم!

اه اه اه

ديگه كم كم دارم ازتون نا اميد مي شم آخه روز آخر هم ناراحتي داره

خانوم هاي ايكس و ايگرگ مي رن از دستشون راحت مي شيم

ديگه صداهاشون هم لازم نيست تحمل كنيم

گوش آدمو با اون صداهاي زيباشون كر مي كنن

مدرسه سكوت فقط خودتونيد و خودتون

اين مازمور كه نمي دونم كيه شورشو در آورده

آخه فابيو هم آدمه نه تو رو خدا فرشته هست

آخه اين مازمور كيه كه تاحالا براي كسي گريه نكرده از چيزي غصه نخورده تا حالا دعا نكرده

انشا ا..... هر چه زود تر اين 20 روز تموم شه ديگه اين سوما رو نبينيم كه همش مايه ي درد سرن همين و بس

انشاا..... سال ديگه زود تر بياد و ديگه نه سومي سر صبحگاه

نه ديگه صداهاشون و مي شنويم توي نهار خوري هم سكوت از اون شعر هاي مزخرف سوما نه كسي به كسي كادوي تولد مي ده

نه ديگه قهري هست نه ديگه دل شكستني هست نه ديگه كسي مغرور مي شه نه ديگه كسي خود خواه مي شه

اينقدر بدم ميا از كساني كه مغرورند خودخواه ها انشاا..... هر چه زود تر بريد از اين مدرسه كه ديگه با اون اخلاق هاي مغرورتون همه چيز رو بدست نگيريد با اون غرور با احساسات كسي بازي نكنيد

ديگه كسي هم دوست نداشته باشيد

سلامي...

راستي غذات قيمه بود!

دوباره سلام.من مرض دارم كه به جاي خوندن دروس دوازده و سيزده و شش تاي اول براي شما تا حالا رديف مي كنم؟!!!

اين خزنده سمي كيه؟؟

در مورد خط دوازده اگه منظورت كلاس پنجمه كه ماجرا از اين قرار بود كه تو اول ماستت رو ريختي روي پلاستيك من بعد من يكذره ريختم رو پلاستيكت ديدم حرصت در نمي ياد حرصم گرفت همش رو خالي كردم تو غذات!

همين ! ديدين چه داستان متحول كننده اي بود؟

سلام . اين هم حرف هاي من:

تا حالا اين قدر براي چيزي دوست داشتني گريه نكرده بودم.

تا حالا اين قدر براي جدايي از كسي غصه نخورده بودم.

تا حالا اين قدر حس خواري به من دست نداده بود.

تا حالا اين قدر براي نيامدن چيزي دعا نكرده بودم.

تا حالا هيچ كس حتي فابيو اين قدر دلمو نشكسته بود.

تا حالا اين همه آدم گريون نديده بودم.

تا حالا قدر مدرسه رو نمي دونستم.

تا حالا اين قدر معلم هايي كه همش من رو يا دعوا ميكردند يا ميگفتن پاشو برو بيرون رو دوست نداشتم.

هميشه ثانيه شماري مي كردم كه مدرسه تموم شه،ولي روز آخر با نگين ثانيه هاي آخر و باگريه مي شمرديم.

تا حالا...