دلم هنوز هیچی نشده دلم تنگ شده برای مدرسه در و دیوار دوستهایم، خنده هایمان، بغل دستی ام، بهترین دوستانم و....
دلم تنگ شده برای روزی که در حیاط خندیدیم و نقاشی کردیم.
دلم تنگ شده برای روزی که در کتابخانه روزنامه دیواری درست کردیم و خندیدیم!
دلم تنگ شده برای دعوا های معلم فیزیک، خنده های معلم ریاضی ...
هنوز هیچی نشده دلم تنگ شده!
دلم تنگ شده برای حیاط، تابش آفتاب، هوای سرد... دلم تنگ شده!
دلم تنگ شده برای کلاس کامپیوتر اومدن به اینجا!
دام بد فرم تنگ شده!
دلم تنگ شده باری آواز خواندن بغل دستی ام!
برای لبخند های نادر معلمم!
برای خرما فروش که صدایش همیشه تا کلاس ما می آمد برای پلیسی که نزدیک بلوار کنترل سرعت می کرد!
دلم تنگ شده باری زنگ تفریح جیغ و داد خنده...
ولی از اون طرف دلم لک زده برای اصفهان دختر عموم، آجیل، عید!
بین دو راهی گیر کردم .
ول من خیلی دل تنگم برای راهرو ها دیوار ها صبحگاه!
چادر هایی که در زنگ آخر چرخ زنان در باد به طرف خانه می رفتند!
من دلم تنگ شده!
محض رضای خدا،
نظر دهید.
من دلتنگم!
ولی عید هم حال خودش را دارد ها!
صدای پای بهار می آید ناراضی بودن جرمه!
زندگی قشنگه!
همیشه همین طور بوده!
عیدتون مبارک! به قلم جادویی polly